جاتون خالی دیروز از بهشت (بخونید مشهد الرضا) برگشتیم.
سخن کوتاه کنم و از کرامات و مکاشفاتمبراتون بگم:
تو حرم که نشسته بودم، پدری به پسر کوچولوش گفت: کفشاتو در بیار بعد بیا تو
یهویی انگشت کوچیکم خبردار شد که رمز ورود به این حرم ٍ دوست داشتنی چیه!
بله، باید اول کفش ها رو درآورد بعد اومد تو (1)
اما باز دیدم من که با همون کفش های گلی تندی دویدم اومدم تو پس چرا پدر مهربونم (2) چیزی بهم نگفت؟! تازه منو تو آغوشش کشید و کفش هامو برام درآورد! درست مثه بچه کوچولوها!
پاپستی_____________________________________
1- فخلع نعلیک انّک بالواد المقدّس طوی - سوره طه
2- قال الرّضا علیه السّلام:«الامام انیس الرّفیق و الاب الشّفیق و الاخ الشّقیق و الام البرّة بالولد الصّغیر و مفزع العباد فی الدّاهیة النّاد»
«امام انیسی است همراه، پدری است مهربان، برادری است دلسوز، مادری است مهربان برای بچه صغیر و پناهگاه مردم است در سختی های روزگار»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ